بر تارک_ جبین_ خوش_ آن سرای سیب
در آن بنا* که خشم و غضب بوده بی نصیب
آنجا که اتحاد_ ملل آرزو کنند
جایی که احترام_ ملل بوده بی رقیب
آنجا که جنگ و صلح_مردم دنیا دهد نظام
وآنجا که بر حقوق ملل بوده عزتی
آنجا که بر کرانه ی اطلس نشسته است
آنجا که غنچه بهر_ رهایی شکفته است
یکجا نشان ز شاعر_ ایران گرفته است
سعدی** بر آن بنا، سخنی نغز سفته است :
باشد خطا که به "انسان" شوی تو نام
گر فارغ از مصائب_ آحاد_ ملتی
آنجا که اتحاد_ ملل آرزو کنند
جایی که احترام_ ملل بوده بی رقیب
آنجا که جنگ و صلح_مردم دنیا دهد نظام
وآنجا که بر حقوق ملل بوده عزتی
آنجا که بر کرانه ی اطلس نشسته است
آنجا که غنچه بهر_ رهایی شکفته است
یکجا نشان ز شاعر_ ایران گرفته است
سعدی** بر آن بنا، سخنی نغز سفته است :
باشد خطا که به "انسان" شوی تو نام
گر فارغ از مصائب_ آحاد_ ملتی
دکتر منوچهر سعادت نوری
نیویورک
نیویورک
*اشاره به شهر نیویورک (که به نام سیب بزرگ نیز خوانده می شود) و ساختمان سازمان ملل متحد است.
** شعر سعدی : بنی آدم اعضا ی یک پیکر ند / که در آفرینش ز یک گوهرند / چوعضوى به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار/ تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
** شعر سعدی : بنی آدم اعضا ی یک پیکر ند / که در آفرینش ز یک گوهرند / چوعضوى به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار/ تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی