ما نشستیم لب حوض*
ماهی ، رَدَّ شد ، بی جفت !
جفت_ ماهی ، نابود !
گل_ رویا ، پژمرد !
گل_ رویا ، پژمرد !
ما و یک دریا ، بغض
روشنی ، ناگه خفت
روشنی ، ناگه خفت
مهر ، شد بی پژواک
آب ها ، بس ناپاک !
آب ها ، بس ناپاک !
غنچه ، افتاد به خاک
آدمی ، شد خاشاک !
آدمی ، شد خاشاک !
با بسا دریا ، بغض
ما کجا ؟ و لب حوض ؟
ما کجا ؟ و لب حوض ؟
دکتر منوچهرسعا دت نوری
* اشاره است به این سروده ی روانشاد سهراب سپهری
گردش_ ماهی ها
روشنی ، من ، گل ، آب
پاکی_ خوشه ی زیست
***
Poem: Beside a Pond
We sat beside a pond/ And on the surface of water/ We saw a fish was moving around, without its mate and bound/ A search was made/ But the mate was not found... More
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/poem-beside-a-pond-64373
مجموعه ی گل غنچه های پندار
We sat beside a pond/ And on the surface of water/ We saw a fish was moving around, without its mate and bound/ A search was made/ But the mate was not found... More
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/poem-beside-a-pond-64373
مجموعه ی گل غنچه های پندار