۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

ما نشستیم لب حوض




ما نشستیم  لب حوض*
ماهی ، رَدَّ شد ، بی جفت !

جفت_ ماهی ، نابود !
گل_ رویا ، پژمرد !

ما  و  یک دریا ، بغض
روشنی ، ناگه خفت

مهر ، شد بی پژواک
آب ها ، بس ناپاک !

غنچه ، افتاد به خاک
آدمی ، شد خاشاک !

با بسا دریا ، بغض
ما کجا ؟ و لب حوض ؟

دکتر منوچهرسعا دت نوری

* اشاره است به این سروده ی روانشاد سهراب سپهری
می نشینم لب حوض
گردش_ ماهی ها
روشنی ، من ، گل ، آب
پاکی_ خوشه ی زیست

***
Poem: Beside a Pond

We sat beside a pond/ And on the surface of water/ We saw a fish was moving around, without its mate and bound/ A search was made/ But the mate was not found... More
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/poem-beside-a-pond-64373
مجموعه ی گل غنچه های پندار